یادداشت های محمدحسین

ساخت وبلاگ
هنوز نرفتیم سر خونه زندگیمون اما به لطف خدا یه حرکتایی داریم می زنیم. ان شالله ارباب بطلبن، قبل مجلسمون می ریم کربلا. آرزوم همین بوده که بجای مجلس گرفتن برم کربلا اما مگه می شه رو حرف یه عده حرف زد به قول خوذشون آرزو دارن. حالا قرار شده بجای میوه و شیرینی دادن بریم کربلا و فقط شام بدیم.

پ ن : گذشت عمر و اجل پر زند به دور سرم       بمیرم و نروم کربلا خدا نکند.

یادداشت های محمدحسین...
ما را در سایت یادداشت های محمدحسین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asreosrato بازدید : 121 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1396 ساعت: 7:20

قسمت این نبود که بریم کربلا. بهتر بگم ارباب نطلبید که بریم.

خدا کمک کرد و همه چیز خود بخود درست شد. جوری که فکرش رو هم نمی کردم. از جاهایی رسید که گمان هم نمی کردم. یه مجلس خوب و آبرو مند گرفتیم و الان دقیقا 15 روزه که اومدیم سر خونه زندگیمون. همه چیز خوب خداو شکر.

پ ن صبح روز مجلس رفتیم حرم امام رضا و از آقا مدد گرفتیم. همه چیز عالی بود.

+ نوشته شده در شنبه دوازدهم فروردین ۱۳۹۶ساعت 13:52 توسط محمدحسین |
یادداشت های محمدحسین...
ما را در سایت یادداشت های محمدحسین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asreosrato بازدید : 122 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1396 ساعت: 7:20